چیز خاصی به ذهنم نمیاد فعلا بگم.یه دانشجوی بدبختی ام تو یه "ده کوره:-؟" ای:) فقط درگیرم با خودم.تکلیفم بعضا معلوم نیست و هنوز شیوه درست استدلال خودمو تو زندگی پیدا نکردم که برای من جواب بده و لذا گاهی هیچ معیاری برای تشخیص درست و غلط ندارم.
زمانی که از گشتن در اینترنت خسته میشوم و احساس میکنم چیزی میجویم که نمییابم،تلاش میکنم خودم بنویسم.بنابراین نوشته ها تنها منِ ناامید رو توصیف میکنند.شاید منِ پر شوق و منِ کنجکاو هم بعداً به ما بپیوندند.