دارم بسیار تعجب میکنم.عجیبم برای خودم.ولی چقدر همه وبلاگ ها مثل هم اند.وبلاگ چند نفر که در واقعیت زیاد هم شبیه هم نیستند و بعد هم 2 تا پست قبلی خودمو خوندم و همه اون آدم ها و خود من بیش از اونچه که فکر میکردم شبیه هم دیگه ایم:))
ولی در عین حال خودم هم اون خودمی که قرار بود باشم نیستم.تصورات اشتباه یا نوشته های اشتباه که وقتی از فکر به نوشته تبدیل می شدند معناشون عوض شده.یا خودم تغییر کردم تو این مدت.
بگذریم.انگار همه مثل همند.دغدغه های مشابه، بیان های یکسان..و هیچ چیز به اندازه چیز های جدید منو خوشحال نمیکنه..و هر چه زمان میگذره همه چیز تکراری تر میشه.شناختم به دنیا بیشتر میشه و نبود تازگی بی شوق و انگیزم میکنه.و اثری از این چیز های جدید تو هیچ وبلاگی که میشناختم نبود.
من می‌دونم چه نویسنده افتضاحی ام و می‌فهمم چقدر آشفته مینویسم.می‌بینم که چقدر فکرم از این شاخه به اون شاخه میپره و خودم نمیتونم بگم این پست چه موضوعی رو دنبال میکنه.ولی نمی‌دونم چیکارش میشه کرد.شاید فقط باید باش کنار بیام.
روز چپ دست ها مبارک راستی.میگن همین یه روز حق داریم جشن بگیریم.بقیه روز ها سرگرم کنار اومدن با دنیای راست دست هاییم.