صادقانه بگم؟من حاضرم سبک زندگیمو کلاً به هم بزنم و طور دیگه ای زندگی کنم،‌فقط برای اینکه دوباره اون خواب های قدیمی برگردن:))

خیلی وقته که خواب نمیبینم..یا خوابام اونقدر جالب نیستن که یادم بمونن.بچه که بودم همه روزم میتونست با خواب شب قبلش ساخته بشه.خواب هایی همیشه پر از اتفاق های عجیب و غریب و غیر منتظره، و هر جا به سمت کابوس شدن پیش میرفت سریع خودم درستش میکردم..اگه لازم بود دعوا میکردم، میجنگیدم، آتیش رو خاموش میکردم،‌هر چیزی.. ولی قبل از اینکه خوابم تبدیل به یه کابوس بشه جلوشو میگرفتم..یادم نمیاد از خواب ترسناک پریده باشم..تا همین چند وقت پیش البته...

حالا اما ۲-۳ سالی میشه آرزوی خواب های قدیمیمو دارم.نمیدونم چرا دیگه اونطوری خواب نمیبینم.شاید چون مدت هاست دیگه کارتون نگاه نکردم..شاید چون ۲-۳ ساله خلاقیتمو از دست دادم.اینو هم تو خواب میفهمم هم تو کار های روزمره و همیشگیم..و منِ بچه ای که هیچ وقت دلش نمیخواست بزرگ شه همون ۲-۳ سال پیش تصمیم گرفت بپذیره و شروع کنه به بزرگ شدن به شرطی که هیچوقت خلاقیت بچگانه شو فراموش نکنه :)